دوستان قسمت دوم از365 گام موفقیت

راکه نوشته انتونی رابینز است برایتان می نویسم:

7

هر چه بیشتر تصمیم بگیرید، در تصمیم گیری بهتر عمل خواهید

کرد. عضله ها با کارکردن قوی تر می شوند عضله های تصمیم گیری

شما نیز با کارکردن تقویت می شوند. همین امروز، دو تصمیمی را

که به تعویق انداخته اید انتخاب کنید: یکی آسان و دیگری اندکی

سخت و زمان بر. سپس بلافاصله اولین اقدام جهت عملی کردن هر یک

آن ها را انجام بدهید. گام فردا را هم از یاد نبرید و انجام دهید.

این کار موجب می شود عضله هایی که تمام زندگی شما

را تغییر خواهند داد، تقویت شوند.

8

باید با خود قرار بگذاریم که به جای عقب کشیدن از خطاهایمان،

از آن ا درس بگیریم؛ در غیر این صورت در آینده نیز مجددا آن ها

را تکرار خواهیم کرد. وقتی به طور موقت کشتی تان به گل نشست،

به یاد آورید که در زندگی شکست معنا ندارد. موفقیت،

نتیجه قضاوت خوب و قضاوت خوب تنیجه تجربه است،

و تجربه غالبا نتیجه یک قضاوت بد است!

از اشتباه گذشته تان چه نتیجه ای گرفته اید که بتوانید

در زندگی امروزتان از آن استفاده کنید؟

9

موفقیت و شکست معمولا نتیجه یک رویداد واحد نیستند.

شکست نتیجه کوتاهی کردن در برقراری یک تماس... در طی کردن

مسیری بیشتر... یا در گفتن جمله � دوستت دارم!� است.

همان گونه که شکست عاقبت یک رشته تصمیمات کوچک است،

موفقیت نیز با بهره گیری از ابتکار عمل، پیگیری،

پشتکار و عشق درونی خود را ابراز کردن بدست می آید.

امروز چه کار ساده ای را می توانید انجام دهید که باعث

ایجاد حرکتی به سوی موفقیت در زندگیتان شود؟

10

تحقیقات مکرر ثابت کرده اند که افراد موفق خیلی سریع

تصمیم می گیرند و تصمیم خوب و مناسب خود را هم به ندرت

تغییر می دهند. در مقابل افراد شکست خورده آن هایی هستند

که خیلی کند تصمیم می گیرند و بسیار سریع تغییر عقیده می دهند.

هر زمان که تصمیم صحیحی گرفتید، به آن بچسبید و جدا نشوید!

11

او تقریبا نیمی از عمرش را زیر دستگاه تنفس مصنوعی و

نیم دیگر آن را روی صندلی چرخدار گذراند.

با وجود این همه مشکلات و در گیری های شخصی، به طور

حتم کمک رساندن او به سایرین و بهبود بخشیدنش

به سطح زندگی دیگران تقریبا محال بوده است.

اما آیا واقعیت چنین بوده است؟!

اد رابرتز تجسم بارزی از نیروی تصمیم گیری و فداکاری است.

او اولین بیمار فلج چهار دست و پا بود که از دانشگاه

برکلی کالیفرنیا فارغ التحصیل و به عنوان مدیر بخش توان بخشی

این ایالت مشغول به کار شد. او اکنون به عنوان مدافع

خستگی ناپذیر افراد معلول توانسته است قوانین بسیاری

را جهت تامین حقوق آنان به تصویب برساند و ابتکارات زیادی

را نیز جهت قابل اجرا کردن این قوانین به خرج داده است.

هیچ بهانه ای قابل قبول نیست.

همین حالا سه تصمیمی که می تواند

سلامتی، شغل، روابط و زندگیتان را تغییر دهد اتخاذ کنید

و دست به کار شوید!

12

چگونه می توانید نادیدنی ها را به دیدنی تبدیل کنید؟

اولین گام برای رسیدن به این هدف تعریف دقیق از رویایتان است؛

تنها محدودیت برای رسیدن به آنچه می خواهید،

دامنه توانایی شما در تعریف دقیق از خواسته هایتان است.

حالا سعی کنید رویاهای خود را شفاف کنید،

و طی چند روز آینده بکوشید برنامه ای جهت دست یابی

به آن ها طراحی نمایید.

13

چه بدانیم چه ندانیم، همه ما اهدافی داریم. اهداف هرچه هستند مهم نیست، مهم تاثیر ژرف آن ها

بر زندگی ماست. اما برخی از اهداف مثل �باید قبوض مزخرفم را پرداخت کنم� فاقد

هرگونه شو ر هیجان و الهام هستند. راز برانگیختن نیروی واقعی شما برگزیدن اهدافی

هیجان انگیز است،به طوری که خلاقیتتان را آشکار کرده و موتور شور و حرارت شما را روشن کند.

همین حالا به طور آگاهانه اهداف خود را مشخص کنید. افکارتان را روی هرچیز با ارزشی

متمرکز کنید. سپس هدفی را که بیش از همه شما را به هیجان وا می دارد انتخاب کنید؛ چیزی که

زودتر شما را بیدار کند و تا دیر هنگام بیدار نگه دارد. زمانی مشخص را برای رسیدن به آن

تعیین کنید و در چند خط بنویسید که چرا تا آن زمان باید به هدفتان برسید. آیا هدف شما آن قدر

بزرگ است که به خاطرش مبارزه کنید؟ آیا می تواند شمارا به ورای محدودیت ها ببرد؟ وآیا می تواند

نیروی بالقوه واقعی تان را آشکار کند؟

14

آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که وسیله یا ماشین تازه ای بخرید و بعد مشابه آن را همه جا ببنید؟

به طور حتم آن وسیله همیشه دم دست شما بوده است، پس چرا تا آن لحظه متوجه آن نشده اید؟

پاسخ به این سوال نسبتا ساده است. بخشی از مغز ما وظیفه دارد تمام اطلاعات را به نمایش بگذارد

به جز آن دسته که برای موفقیت و بقا ضروری است. بخش اعظمی از آنچه می تواند به

شما در رسیدن به رویاهایتان کمک کند را نمی بینید و درک نمی کنید چرا که اهداف خود را به

وضوح و شفاف تعریف نکرده اید.(در واقع به مغز خود نیاموخته اید که چه چیزی مهم است!)

به هر حال، هر زمان که چنین کنید و اهداف خود را تعریف نمایید، سیستم فعال کننده

شبکه ذهنی (RAS ) خود را به کار انداخته اید. این بخش از ذهن همچون یک آهنربا عمل می کند

و اطلاعات و موقعیت هایی را که به شما در سریع تر رسیدن به اهدافتان یاری می رساند به خود

جذب می کند. بهره گیری از این کلید نیرومند عصبی می تواند زندگیتان را ظرف چند روز

یا چند هفته حقیقتا تغییر دهد.

15

راهنمای گزینش اهداف

(برنامه ریزی سیستم فعال کننده شبکه ذهنی )

1.    هین حالا تصمیم بگیرید به مدت 4روز و هر روز به مدت 10 دقیقه به اهدافتان فکر کرده و آن ها را تعیین کنید.  (نکته : این اهداف را در یک دفتر یادداشت کنید.)

2.    حین تمرین تعیین اهداف، مرتب از خودتان بپرسید :�اگر می دانستم که به خواسته هایم خواهم رسید،

چه خواسته ای داشتم؟اگر می دانستم شکست نخواهم خورد چه می کردم؟�

3.    تفریح کنید و شاد باشید! تصور کنید که دوباره بچه شده اید. فکر کنید شب کریسمس است و شما در یک فروشگاه روی زانوی بابانوئل نشسته اید ( به یاد آورید که چگونه بوده است؟) در این لحظه پر شور و هیجان، هیچ درخواستی بزرگ نیست، هیچ چیز گران نیست و همه چیز در دسترس است.

16

روز اول : اهداف مربوط به پیشرفت شخصی

احساس رفاه و دارندگی زیر بنای تمام دست آوردهای شما در زندگی است.

1.    پنج دقیقه وقت بگذارید و به تمامی امکانات فکر کنید: دوست دارید چه چیزی یاد بگیرید؟

چه مهارت هایی را مایلید کسب کنید؟ چه ویژگی های شخصیتی را می خواهید در درون خود

بهبود بخشید؟ دوستان تان چه کسانی خواهند بود؟ خودتان چه کسی می خواهید باشید؟

2.    برای رسیدن به هریک از اهدافتان زمانی مشخص اختصاص بدهید

(شش ماه، یک سال، پنج سال، ده سال، بیست سال)

3.    بزگترین هدفی را که قصد دارید ظرف یک سال آینده به آن برسید، کاملا مشخص کنید.

4.    در دو دقیقه و در چند جمله کوتاه بنویسید که چرا اینقدر برای رسیدن به این هدف

ظرف یک سال آینده راسخ و پایدار هستید.